نوشته شده توسط : شروین یکتا

کاترین جکسون می گوید مایکل به اعمال جراحی معتاد شده بود

 

مادر مایکل جکسون اعتراف کرد که پسرش به انجام اعمال جراحی متعدد اعتیاد داشته است .در مصاحبه روز دوشنبه 8 نوامبر 2010 با اپرا وینفری ، کاترین جکسون صراحتا گفت که پسرش در مورد اینکه از نظر ظاهری چطور به نظر می رسد وسواس داشته است و گفت که مایکل برای اولین بار به خاطر مشکل پوستی ویتیلیگو دست به عمل جراحی زد زیرا دوست نداشت پوستش مانند یک گاو خال خالی به نظر برسد .

 

کاترین به میزبانش اپرا گفت مایکل دوست نداشت شبیه یک گاو خالدار به نظر برسد دقیقا نمی دانم برای گریز از این وضعیت چه کارهایی کرده بود اما می دانم که کارهای زیادی در این باره کرد . مایکل به خاطر اعمال جراحی زیادش معروف است او بارها عمل پیوند بینی انجام داده بود و بعد که به تشخیص پزشک بیماری لوپوس و ویتیلیگو مبتلا شد برای بر طرف کردن این موارد اقدامات پزشکی متعددی انجام داده بود که باعث شد رنگ پوستش مرتبا سفید و سفید تر شود .

 

مایکل در سال 2003 گفته بود که فقط دو عمل جراحی بینی داشته است اما کاترین جکسون چیز دیگری می گوید . کاترین جکسون گفت او بیشتر از دو عمل داشت اما از گفتن این مورد شرمسار بود . من قبلا افرادی را دیده بودم که به عمل جراحی اعتیاد پیدا کنند و این چیزی بود که در مورد پسر من روی داد . من به او گفتم کافیست و بیشتر از این تن به تیغ جراحی نده

 

کاترین بعدا وارد مصاحبه اپرا با پدر مایکل ( جو جکسون ) شد و در آن مصاحبه جو جکسون را وادار کرد تا اعتراف کند که مایکل و بقیه نه فرزندش را وقتی بچه بودند می زده است .

 

وقتی اپرا از جو جکسون سوال کرد که چطور فرزندانش را تنبیه می کرده است جو از خود دفاع کرد و اتهام ضرب و شتم بچه ها را رد کرد اما کاترین جکسون وارد عمل شد و  گفت تو باید این مورد را قبول کنی این روشی است که اکثر سیاهان برای تربیت بچه شان به کار می برند او عادت داشت با تسمه و طناب بچه هار را تنبیه کند . جو جکسون از خود دفاع کرد و ادامه داد از تنبه فرزندانش پشیمان نیست و این کار او باعث شده بچه ها از شرارت دور باشند و درست تربیت شوند .

 

کاترین همچنین در مورد مبارزه مایکل با نسخه های داروییش صحبت کرد . و درباره احساسش از شنیدن خبر درگذشت پسرش در 25 ژوئن سال گذشته صحبت کرد . و در مورد پزشک شخصی مایکل ، کنراد موری که مورد اتهام قتل غیر عمد قرار گرفته است صحبت کرد

 
 

 کاترین گفت یک بار وقتی در مورد اعتیاد دارویی مایکل صحبتهایی شنیدم از او در این باره سوال کردم اما او هر گونه اعتیاد به دارو را انکار کرد . به او گفتم نمی خواهم یک روز بشنوم که مایکل دوز زیادی از دارو استفاده کرده و دچار مشکل شده این مورد مرا به شدت آشفته خوهد کرد ولی او ادامه داد مادر خودم حرف مرا قبول نمی کند نیمی از وجودم دوست داشت او را باور کند اما من حرف او را باور نکردم .

درباره درگذشت مایکل گفت که آن روز بدترین روز عمرم بود قلبم فرو ریخت خبر را شنیدم


 
 

اما نمی خواستم باور کنم او گفت من نمی توانم دکتر موری را به قتل متهم کنم زیرا نمی دانم تجویز زیادی دارو اتفاقی بوده است یا از روی عمد . نمی خواهم وارد این قضیه شوم اما برای خودم باورهایی دارم . و فکر می کنم هرگز و هرگز از این رنج شفا نخواهم یافت . 

پی نوشت : نمی دونم چی بگم... اگر مادر من در موردم این حرفها رو می زد ناراحت می شدم از اینکه راز نگهدار خوبی نبوده و چیزهایی که من نمی خواستم در موردم فاش بشه به همه دنیا فاش کرده . اینکه مایکل در مورد ظاهرش وسواس داشته به اعمال جراحی اعتیاد داشته اینکه به داروها اعتیاد داشته ... فکر می کنم فقط یک دشمن می تونه آدم رو اینطوری رسوا کنه . کاترین جکسون رو دوست دارم و مایکل هم او رو دوست داشت اما من او رو نمی فهمم . فکر می کنم کاترین در زندگی اشتباهات زیادی مرتکب شده مثلا یک نمونه اش برگردوندن زنی مثل آلجاندرا به خونه جکسون ها به بهانه بارداربودن اول فرزندش . آلجاندرا به خونه جکسون ها برگشت نتیجه چی شد ؟ چهار تا بچه دیگه به دنیا آورد و حالا هم هیچ کس نمی تونه او رو بیرون کنه .

 

کاترین چرا باید با اپرا مصاحبه کنه کسی که به وضوح بر ضد مایکله . کاترین چرا رو بند بچه ها رو برداشت مایکل برای اونا تشخیص داده بود بهتره چهره شون دیده نشه و ...





کمی پیش از سالروز درگذشت مایکل، مادرش کاترین در مصاحبه‌ای از یاد و خاطره‌ی پسرش گفت.

 

پاریس، دختر 12 ساله‌ی مایکل اتاقش را پر از عکسهای پدر کرده است و پسران 13 و 8 ساله‌اش، پرینس و بلنکت می‌گویند می‌خواهند کاری کنند که پدرشان به آنها افتخار کند و سپس سکوت می‌کنند چون دلتنگش هستند. هرسه‌ی آنها ساعتها وقت خود را صرف گوش دادن به موسیقی زیبای او می‌کنند.

 

کاترین می‌گوید آنها به مدرسه نرفته‌اند و دوستان زیادی ندارند، اما از سپتامبر امسال به یک مدرسه‌ی خصوصی خواهند رفت. آنها همیشه در خانه درس خوانده‌اند. و این برایشان یک زندگی عادی است. در ساعت معینی به خواب می‌روند و بیدار می‌شوند و آماده‌ی کلاس درسی می‌شوند که در ساختمانی در داخل عمارت انسینو درنظر گرفته شده است. آنها همچنین به تمرین کاراته و شنا می‌پردازند و از آن لذت می‌برند.

عمه‌ها و عموها و فرزندان آنها همیشه در کنار پرینس، پاریس و بلنکت هستند و همین بی‌اندازه به آنها کمک می‌کند. کاترین می‌گوید:

"برای سرکردن با این غم بزرگ هر روز با خود در نبرد بوده‌ایم."

کاترین 80 ساله می‌گوید هرسه‌ی آنها ویژگی‌هایی از مایکل را به ارث برده‌اند. پاریس استعداد موسیقی دارد و غم خود را از دست دادن پدر به زیرکی بیان می‌کند.

"می‌خواستم عکس گلها و بالرین‌ها را به دیوارهای اتاقش بیاویزم، چیزهایی که یک دختر ممکن است دوست داشته باشد. اما او از درون کمدش هفت یا هشت تکه عکس از مایکل بیرون آورد."

و به کاترین گفت:

"نه، من میخواهم عکس بابا در اتاقم باشد."

او وقتی به خواب می‌رود و وقتی برمی‌خیزد پدرش را می‌بیند. چون:

"میخواهم همیشه بتوانم او را ببینم."

کاترین عقیده دارد:

"پاریس هم مانند مایکل احساساتش را زیبا بیان می‌کند و من استعداد او را درونش می‌بینم. هرکاری را به خوبی انجام می‌دهد. او هنرمند خوبی است. پیانو می‌نوازد و دوست دارد هنرپیشه شود."

"پرینس جدی است. می‌خواهد فیلم‌برداری کند و فیلم بسازد. مانند مایکل، شیفته‌ی این چیزهاست."

"بلنکت اهل شوخی و خنده است، درست مانند مایکل."

مایکل همیشه بچه‌ها را با پوشش و مراقبت با خود همراه می‌ساخت و صورت‌هایشان را می‌پوشاند زیرا به گفته‌ی کاترین می‌خواست آنها را در برابر فشار شهرت و حرفه‌اش محافظت کند. و با اینکه همواره مورد انتقاد بود که فرزندانش به دلیل مخفی بودن از دید عموم، زندگی عادی‌ای نخواهند داشت، تمامی افرادی که با آنها برخورد داشته‌اند‌، بچه‌ها را عادی، باهوش و مودب توصیف کرده‌اند، همچنانکه دنیا در مراسم یادبود مایکل در جولای گذشته و یا مراسم گرمی امسال، خود شاهد این امر بود.

کاترین می‌گوید که مایکل:

"هرگز به آنها نگفت که یک ستاره‌ی بزرگ است و آنها فکر نمی‌کردند باشد تا وقتی که آنها را در جشن کنسرت 30امین سال آغاز حرفه‌ی تکی در سال 2001 با خود همراه کرد. او گفت که هرگز به آنها نگفته که در زندگی چه کار کرده است. او نمی‌خواست که آنها بدانند. نمی‌خواست با غرور و تکبر قدم بردارند. پس وقتی برای دیدن کنسرت 30امین سال فعالیت تکی او رفتند، وقتی پدرشان را پشت صحنه دیدند به او گفتند «تو ستاره‌ی بزرگی هستی! وقتی بزرگ شویم می‌خواهیم مثل تو شویم.» مایکل گفت که در آن لحظه پیش خودش خندید."

به نظر می‌رسید پس از فوت مایکل، خاندان مشهور و پراعتبار جکسون در زیر حمله‌های طوفانی و ادعاها در حال خرد شدن بود.

نزدیک به یک سال پس از فوت مایکل، پدرش جو که به بد رفتاری با فرزندانش و به خصوص مایکل شهره است، کاترین را در مرگ پسرش مقصر دانست زیرا "به اندازه‌ی کافی مراقب سلامت و شیوه‌ی زندگی او نبود" و جو عقیده داشت که اگر کاترین قدم پیش می‌گذاشت، مایکل به حرفش گوش میداد چون مایکل "پسرِ مادرش" بود.

اما کاترین به تازگی کتابی مملو از عکس‌های خانوادگی از مایکل به چاپ رسانده است که عقیده دارد حقیقت را در مورد پسرش می‌گوید و شاید شایعات و ادعاهای بدخواهانه را ساکت کند.

او یاد خاطرات گذشته را زنده می‌کند و اینکه چگونه شهرت و موفقیت پسرش را زجر داد.

"مایکل بسیار بد فهمیده شده بود. خاطرات او برایم عزیز است و می‌خواهم آنها را در کتابم با طرفداران قسمت کنم. هدیه‌هایی که برایم می‌خرید را یادم هست، ساعت، گردن بند، انگشتر. هرگز لبخندش وقتی هدایا را باز می‌کردم از خاطرم نمی‌رود. او بسیار سخاوتمند بود. می‌خواهم دنیا مایکل جکسون واقعی را بشناسد. یک انسان مهربان... بسیاری به خاطر اتهاماتی که علیه‌اش مطرح شد این را باور نمی‌کنند. اما در حقیقت، آنها فقط انسان‌های طماعی بودند که پول می‌خواستند. اولین پسر، جردن چادلر که پدرش مایکل را متهم کرد، در آخر گفت که افسوس می‌خورد چرا فرصت نیافت تا از مایکل عذرخواهی کند. بعد پدرش خودکشی کرد. فکر میکنم عذاب وجدان گرفتارش کرد."

پس از یکسال از فوت مایکل، کاترین می‌گوید هرگز باور نکرده است که مرگ پسرش عادی بوده است.

"او برای مرگ بسیار جوان بود. از مردم شنیده‌ام که مسکن و داروهای تجویز شده مصرف می‌کرد. اما من هرگز پسرم را تحت تاثیر داروی مخدر ندیدم. او همیشه خودش بود. اگر یکبار دیگر او را می‌دیدم، تنها می‌خواستم یک چیز را بدانم. «چه کسی این کار را با تو کرد؟»"

او یاد آخرین گردهمایی خانوادگی‌شان می‌افتد... سه هفته پیش از مرگ مایکل... شامی به سلامتی 60امین سال ازدواج کاترین و جو، در رستوران هندی مورد علاقه‌ی کاترین در بورلی هیلز. و کاترین می‌گوید شادترین جشنی بود که می‌توان تصورش را کرد.

اما اکنون که یک سال می‌گذرد، کاترین می‌گوید برای سالی چنین پر درد، قدرتی خارق‌العاه نیاز است.

تنها یک هفته پیش از سالروز فوت مایکل، چالشی دیگر برای خانواده پیش آمد، رندی، برادر کوچکتر او پس از شرکت در جلسه‌ی شنودی پیرامون پرونده‌ی قتل مایکل دچار حمله‌ی قلبی شد و به بیمارستان رفت. قاضی با توقیف پروانه‌ی پزشکی کانراد موری متهم به قتل مخالفت کرده بود.

کاترین می‌گوید امیدوار است سال جدید برایشان بهتر باشد.

"مرگ مایکل ما را به هم نزدیکتر کرد و من می‌خواهم ما حتی بیشتر به هم نزدیک شویم. می‌دانم که مایکل همین را می‌خواست."



مادرم خیلی به بچه هایش اهمیت می داد . اگر می فهمید یکی از ما به موضوعی علاقمند است از هر راه ممکن به تشویق و ترغیبش می پرداخت . اگر می فهمید من به یک سوپر استار خاص علاقه دارم برای مثال با یک بغل پر از کتاب درباره آن هنرمند به خانه می آمد . با وجود اینکه نه تا بچه داشت با تک تک ما طوری رفتار می کرد که انگار تک بچه او هستیم . و هیچ کدام از ما فراموش نمی کنیم که او چقدر برایمان زحمت می کشید . این یک داستان قدیمی است هر بچه ای فکر می کند که مادرش بهترین مادر دنیاست . ولی ما جکسونها همیشه این احساس را داریم . به خاطر همه ملایمت و گرما و توجه و محبتی که کاترین داشت می توانم تصور کنم محرومیت از مهر مادری چقدر دردناک خواهد بود .

چیزی که درباره بچه ها می دانم این است که اگر کودکی محبتی را که نیاز دارد از پدر و مادرش دریافت نکند قطعا آن را در فرد دیگری جستجو می کند و به او وابسته می شود مثلا پدر بزرگ و مادر بزرگ یا هر شخص دیگری . ولی ما با وجود مادرمان نیاز نداشتیم این عشق را در شخص دیگری جستجو کنیم . درسهایی که به ما آموخت بسیار گرانبها هستند . در صدر درسهای او محبت و عشق و توجه نسبت به دیگران بود . می گفت به دیگران صدمه نزنید . هرگز گدایی نکنید مفت خوری نکنید . این کارها در خانه ما گناه محسوب می شد . او همیشه می خواست ما سخاوتمند و بخنشده باشیم و دست بگیر نداشته باشم . او اینگونه زنی بود .

من یک خاطره خوب از مادرم به یاد دارم که طینت و طبیعت او را روشن می کند . یک روز زمانی که من خیلی کوچک بودم  صبح زود در گری مردی درب همه خانه ها را می زد . او خونی بود طوری که می توانستی از رد خون بفهمی کجا ها پا گذاشته . هیچ کس در را به رویش باز نمی کرد تا عاقبت به در خانه ما رسید و شروع کرد به کوبیدن در . مادرم اجازه داد داخل شود در حالیکه خیلی از مردم می ترسیدند او را راه دهند . ولی این مادر من بود . یادم هست در خانه راه می رفتم و کف زمین همه جا خون می دیدم . آروز دارم که ما هم اخلاقیاتی مثل مادرم داشتیم .

با وجود همه اینها مادرم نقش حامی و پشتیبان را برای ما داشت . او اولین کسی بود که استعداد ما را دریافت و همیشه کمک می کرد که پتانسیلهای خود را پرورش دهیم . مسلما  اگر عشق و محبت و خوش رفتاریهای او نبود  ما امروز به این جایی که هستیم نمی رسیدیم . مادر از اینکه ما تحت استرس هستیم و ساعات تمریناتمان زیاد است نگران بود اما ما می خواستیم تا نهایت توانمان کار کنیم و بهترین باشیم ما واقعا عاشق موسیقی بودیم .

 



سالها بعد از اینکه گری را ترک کردیم در برنامه شوی آقای سولوان The Ed Sullivan Show برنامه اجرا کردیم . این یک برنامه شوی زنده بود که یکشنبه شبها از تلوزیون پخش می شد و برنامه ای بود که برای اولین بار بزرگانی همچون بیتل ها Beatles, الویس Elvis, اسلای Sly و فمیلی استون Family Stone را دعوت کرده بود . بعد از برنامه آقای سولوان Sullivan از تک تک ما تشکر کرد و با ما خوش و بش و صحبت کرد . ولی من داشتم به  حرفی که او قبل از برنامه به من گفته بود فکر می کردم . من در پشت صحنه کاملا حیران و گیج بودم مانند کودکی در کمپانی پپسی . و به طرف آقای سولیوان Sullivan دویدم . به نظر می رسید او از دیدن من خوشحال شده است او با من دست داد . اما قبل از رفتن یک پیام مخصوص برای من داشت . سال 1970 بود و در این سال خیلی از بزرگان راک در اثر مصرف مواد مخدر و الکل جان خود را از دست داده بودند . یکی از قدیمی ترینهای هنر شو که فقدانش خیلی ناباورانه بود . خیلی از شما الان می دانید از چه کسی صحبت می کنم . فرانکی لیمون Frankie Lymon, که جان خود را به همین طریق از دست داد  . آقای سولیوان Sullivan به من گفت فراموش نکن استعداد ذاتی ات را از کجا کسب کرده اید . این یک هدیه از طرف خداوند به توست . حتما او وقتی این جمله را گفت به همین بزرگان موسیقی فکر می کرد.

من از محبت و لطف او سپاسگزارم اما هیچ وقت نتوانستم به او بگویم مادرم همیشه این موضوع را به من گوشزد می کند . من به فلج اطفال مبتلا نشدم . و این وحشتناکترین چیز برای یک رقصنده است که بدتر از آن قابل تصور نیست . و می دانم که خداوند من و خواهر و برادرهایم را به شیوه های دیگری آزمایش کرده است . خانواده پر جمعیت و خانه کوچکمان و درآمد کمی که فقط در حد نیازهای ضروریمان بود و بچه های حسود همسایه که وقتی ما نمرین می کردیم سنگ به شیشه پنجره مان پرتاب می کردند و فریاد می زدند شما هر گز موفق نخواهید شد . وقتی به مادرم و سالهای دور گذشته فکر می کنم می توانم بگویم پاداشهایی در ورای پول و تشویق مردم هست .

مادرم خیلی به بچه هایش اهمیت می داد . اگر می فهمید یکی از ما به موضوعی علاقمند است از هر راه ممکن به تشویق و ترغیبش می پرداخت . اگر می فهمید من به یک سوپر استار خاص علاقه دارم برای مثال با یک بغل پر از کتاب درباره آن هنرمند به خانه می آمد . با وجود اینکه نه تا بچه داشت با تک تک ما طوری رفتار می کرد که انگار تک بچه او هستیم . و هیچ کدام از ما فراموش نمی کنیم که او چقدر برایمان زحمت می کشید . این یک داستان قدیمی است هر بچه ای فکر می کند که مادرش بهترین مادر دنیاست . ولی ما جکسونها همیشه این احساس را داریم . به خاطر همه ملایمت و گرما و توجه و محبتی که کاترین داشت می توانم تصور کنم محرومیت از مهر مادری چقدر دردناک خواهد بود .

 

یک ویدئوی کوتاه 20 ثانیه ای و 800 کیلوبایتی با پسوند WMA  که با ویندوز مدیا پلیر باز می شه از صحنه  خوندن مایکل برای مادرش در زیر هست . که نگاه های خاصی بین این دو رد و بدل می شه . می تونید دانلود کنید .



در دو یا سه پست احساس مایکل رو به مادرش می نویسم . اینا گفته های خود مایکل هست درباره مادرش کاترین اسکروز جکسون . و تکه هایی از کتاب مونواک هست .

در آخر این پست یک ویدئوی کوتاه بیست ثانیه ای هست که حدود 800 کیلو بایت حجم داره  تا جایی که تونستم کوچیکش کردم. تو این ویدئو در یک جشن خانوادگی مایکل داره برای مادرش می خونه و بین اونا نگاههای معنی داری رد و بدل می شه .

من خیلی کوچیکش کردم ولی اگر این ویدئو رو ندیده بودید و دوست داشتید کاملترش رو ببینید براتون می زارم که کمتر از دو مگا بایت هست.

یه توضیح کوچیک برای کساتی که تا حالا از این سایت دانلود نکردن . بعد از اینکه روی لینک آخر صفحه ( دانلود ویدئو ) کلیک کردین یه صفحه دیگه میاد که  توی اون صفحه تقریبا آخرای صفحه باید روی لینکی که عنوانش اینه کلیک کنید :


 
 

دام از ما حرفه خود را داشته باشیم و به تنهایی کار کنیم تمام آلبوهای موسیقی من و همینطور آلبوهای گروهمان  به مادرم  کاترین جکسون تقدیم شده است . اولین خاطرات زندگی ام این است که مادرم مرا در آغوش می گرفت و آهنگ « تو نور خورشید منی » یا « مزرعه پنبه » را برایم زمزمه می کرد . او اغلب برای من و خواهر برادرهایم آواز می خواند . مادرم اگر چه مدتی در ایندیانا زندگی کرده ولی اصلیتش مال آلاباماست . در آن کشور معمول است که سیاه پوستها از رادیو موسیقی غربی می شنوند همین طور در کلیسا چنین موسیقی پخش می شود . او ویلی نلسون امروز است . او همیشه صدای زیبایی داشته است و من فکر می کنم استعداد خوانندگی ام  را از او و البته از خداوند گرفته ام.

 

مادرم کلارینت و پیانو می نواخت و به بزرگترین خواهرم مارین که ما او را ربی صدا می کنیم هم یاد داده بود . به خواهر بزرگ دیگرم لاتویا هم یاد داده بود . مادرم از سنین کودکی می دانست که هرگز نمی تواند در جلوی دیگران هنرش را نمایش دهد . نه به این خاطر که استعداد و توانایی لازم را نداشته باشد . به این دلیل که در کودکی به فلج اطفال مبتلا شده بود و از ناحیه پا دچار آسیب شده است . البته او از آن بیماری جان سالم بدر برد ولی پایش دچار مشکل شد و موقع راه رفتن می لنگد . به خاطر بیماریش  خیلی از مدرسه جا افتاد ولی در زمانی که بچه های زیادی در اثر این بیماری تلف می شدند او جان سالم بدر برده بود . به یاد می آورم که او خیلی اهمیت می داد که ما به موقع واکسن هایمان را بزنیم . او حتی یک بار در یک بعد از ظهر شنبه  به خاطر واکسن ما را از برنامه شوی کلوب جوانان محروم کرد که این نشان می دهد این مسئله چقدر در خانواده ما اهمیت داشت .

 

مادرم هیچگاه از بیماری فلجش به عنوان یک بلا و مصیبت یاد نکرد بلکه آن را امتحانی از طرف خداوند می دانست که پیش راهش قرار داده تا بر آن فائق آید . مادرم ذره ذره عشق به خداوند را به وجود من تزریق می کرد که این عشق همواره با من خواهد بود . او  به من یاد می داد که استعداد ذاتی ام در رقص و آواز یکی از کارهای بزرگ و زیبای خداوند است درست مانند غروب زیبای خورشید و یا برفی که خداوند برای بازی بچه ها به آنها هدیه می دهد . با وجود اینکه ما اغلب یا در حال تمرینات بودیم و یا در سفر بودیم مادرم گاهی مرا با دو خواهرم ربی و لاتویا به کلیسای شاهدان یهوه می برد . 


 

درباره کاترین جکسون

کاترین مادر مایکل هست . زنی که مثل مادر خودم دوستش دارم و خیلی از شبها براش دعا می کنم که بمونه سالم باشه خوشحال باشه . من این زنو دوست دارم چون مادر مایکله و چون خوبه . خودش خوبه . مایکل در کتاب مونواکش جوری از مادرش حرف می زنه که انگار مریم مقدسه ! و من مطمئنم این زن اینقدر قلبش دریائیه که مایکل در موردش اون حرفا رو می زنه حرفهایی که مایکل هرگز درباره هیچ فرد دیگری نگفت . مطمئنم اگر در وجود این زن ذره ای بدی بود مایکل اونقدر دربارش قلم فرسایی . به دور و اطرافمون نگاه کنیم . قضاوت ما درباره آدمها چطوریه ؟ اگر از مادرمون راضی نباشیم اگر به قدر کافی مهربون نباشه اگر خصلتهای بدی در وجودش باشه اینها رو می گیم حتی اگر مادرمون باشه و من مطمئنم که کاترین یک اقیانوس بی کران محبت هست  یک زن مسیحی ایمان دار و با خدا که هرگز از خدا نپرسید ای خداوند پای من چرا فلج شد ؟ در عوض اینو یک آزمایش الهی دونست کسی به بچه هاش الفبای عشق رو یاد داد کسی که اگر اون نبود ما مایکل عزیز رو نداشتیم کسی که خانواده بزرگ جکسون ها رو دور هم جمع نگه داشت . اگر امروز این خانواده در ایالات متحده اینقدر سرشناس هست به خاطر وجود این زن مهربان و قدرتمند بوده. کسی که مایکل در زندگیش شاید او رو بیشتر از هر کس دیگری دوست داشت . بیشتر از لیزا ... بیشتر از بروک شیلدز ... بیشتر از کوئینسی جونز ... الیزابت تیلور ... دایانا راس و ... زنی که مایکل عاشقش بود و مایکل حضانت بچه هاشو به اون داده . یک زن یک مادر !

کاترین یک کتاب بسیار بزرگ درباره زندگی نامه خودش نوشته . که خیلی دوست دارم بخونم . امیدوارم یک روزی این کتاب به فارسی ترجمه بشه و  به دست هر ایرانی برسه .




:: بازدید از این مطلب : 596
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : 28 / 8 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شروین یکتا

حتما دختر کلیپ  you make me feel  رو یادتون هست تاتیانا Tatiana Thumbtzen. این دختر در جریان کار با مایکل شدیدا عاشق مایکل شد و بارها به عشقش اعتراف کرد اما همکاران این دو را از هم دور کردند و تاتیانا برای همیشه در حسرت عشقش به مایکل سوخت . او قبلا هم کتابی درباره مایکل نوشته اما جدیدا دوباره کتاب تازه ای از عشق اسطوره ایش به مایکل نوشته که 27 دسامبر 2010 منتشر شده .اسم این کتاب "Michael & Tatiana: King of My Heart" است . متن زیر قسمت کوتاهی از کتاب تاتیاناست .

هنگامیکه مایکل مرا از پشت به آغوش کشید شکوه ادکلنش احساسات مرا برانگیخت . هنگامیکه دانستم او این رایحه خوش را صرفا به خاطر من استعمال کرده است رضامندی غیر قابل وصفی سراسر وجودم را دربرگرفت . و زمانیکه از والدین و دوستان نزدیکش دریافتم که او نیز عشق مرا در قلب خود دارد خوشیم کامل شد .

پاکی نجواهای بکرش در گوش من همچون لالایی فرشتگان بود . در خشش لبخند اغوا گرش قلبم را روشن می کرد . چه کسی را یارای مقاومت در برابر تشتشع هاله نورانی اوست ؟هنگامیکه بدنهایمان در حالت بی حرکت برای گرفتن عکس در کنار هم قرار گرفت روحهایمان هم به وجد و جنب و جوش درآمد . در آن لحظه بخصوص که یک جمع اتفاق افتاد ما دو تا آقا و خانم جکسون بودیم . ولی همه چیز به همان خوبی پیش نرفت . من متوجه یک نگاه شیطانی همکاری حسود از پشت پنجره شدم . نگاه سرد خیره اش هنوز هم به سردی طنین انداز است . ابرهای بد شگون در حال شکل گرفتن بودند . نمی دانم شاید با نیروهای شیطانی اش قصد داشت خرابکاری و خلل در روند ازدواج ما ایجاد کند . کتی که مایکل به طرفم پرتاب کرد که بپوشم مرا از سرمای آن حس بد نجات نداد .

در آن هنگام افسانه پریی که در عشق می افتد کم کم جای خود را به یک کابوس شبانه می داد . پرنده زیبای خوشبختی جای خود را به شاهزاده عاشقی داد که تاجش را از دست داده بود . و اکنون که سلطان قلب من رفته است عشق اسطوره ای او هنوز هم در قلب من طنین انداز است . و این داستان عشق از دست رفته من است که قبلا هرگز واگویه نشده است

:: بازدید از این مطلب : 2598
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 28 / 8 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شروین یکتا

این روزا مدام به مایکل فکر می کنم . یعنی من  همیشه به اون فکر می کنم اما الان بیشتر از قبلها . از وقتی دوازده سالم بود عاشقش شدم و به عشقش افتخار می کنم و می دونم که عشق به اون برای من تموم شدنی نیست حتی تا دم مرگ و حتی در دنیای ماورا و تا ابدالاباد . خوشحالم که مدتی رو همزمان با اون روی کره زمین بودم اگر چه هیچ وقت ندیدمش اما صرف اینکه می دونم تو لحظه ای که من نفس می کشبیدم اونم نفس می کشید برام کافیه . نمی دونم شاید الان اون از حال من خبر داشته باشه الان که روح بزرگش در بهشت هست و از اون بالا من و همه دوست دارانش رو می بینه . تازه می فهمه عشق ماها بهش چقدر بزرگ بوده . اینم مصاحبه با جانت خواهر کوچیکتر مایکل .

 

برای اولین بار بعد از مرگ مایکل، جانت جکسون از خاطراتشان می‌گوید!!

 
 

مایکل عاشق خندیدن بود. آخرین باری که با هم بودیم او به سختی می‌خندید و فقط دوست داشت گریه کند. اخلاقش طوری بود که گاهی اوقات...

«برادر من هست، یعنی بود...
باید من را ببخشید، چونکه باور اینکه او اکنون در بین ما نیست بسیار دشوار است» (بخشی از سخنان جانت جکسون)
 
جانت جکسون  در  25 ژوئن در واقعه‌ای که اندوهناکترین واقعه برای خانواده‌ مشهورترین ستاره موسیقی پاپ بود برادرش را از دست داد. حالا برای اولین بار بعد از مرگ مایکل او با مجله مشهور مد آمریکایی به نام Harper's Bazaar در مورد مایکل و خاطره‌های شخصی‌ای که با وی داشته صحبت کرده و این مقاله تحت عنوان آخرین ساعتها با سلطان پاپ چاپ شده است
او درباره روز 14 مه یعنی آخرین روزی که مایکل را دیده می‌گوید: «ما روز خیلی خوشی داشتیم» خانواده با بچه‌های شلوغ و پرصدا دور هم جمع شده بود و با هم یک وعده غذای تایلندی خوردیم. (گزیده صحبتهای جانت برای اولین بار بعد از مرگ مایکل جکسون).

نشانه‌ها و شاخص‌های شخصیتی مایکل:
مایکل عاشق خندیدن بود. آخرین باری که با هم بودیم او به سختی می‌خندید و فقط دوست داشت گریه کند. اخلاقش طوری بود که گاهی اوقات شوخ طبعی‌اش گل می‌کرد و بعضی وقتی هم خشک و جدی می‌شد! او کمدی the Three Stooges را خیلی دوست داشت و به فیلمهای کمدی و مخصوصا ادی مورفی و فیلمهایش خیلی علاقه داشت. او عاشق بازی، تفریح کردن و روی صحنه بودن بود.
 
اگر یک روز دیگر با مایکل بودی: اگر من دوباره روزهای زمان بچگی‌مان را تجربه می‌کردم، مثل کارهای کوچکی که آنزمان می‌کردیم: از خواب پامی‌شدیم، به حیوانات غذا می‌دادیم و یک روز کامل را با هم می‌گذراندیم.
 
مواظبت کردن از برادر بزرگتر: او بیشتر اوقات یا پیراهن قرمز ساده و یا تی شرت سفید ساده می‌پوشید با کفشهای مشکی که همیشه یک شکل بود. مایکل خیلی ساده لباس می‌پوشید من وقتی 14 سالم بود برایش خرید می‌کردم (مایکل آن زمان 21 ساله بود). من لباسهایش را می‌شستم و اتاقش را تمیز می‌کردم. وقتهایی که مادرم به خارج از شهر می‌رفت به من می‌گفت: «تو باید مواظب مایکل باشی و من برادرت را به تو می‌سپارم» من هم وقتی که از مدرسه به خانه برمی‌گشتم اول می‌پرسیدم ببینم چیزی لازم دارد یا نه.. بعد مستقیم به مغازه می‌رفتم تا چیزی که می‌خواهد را برایش بخرم... او همچنین دوست داشت کفشهایش تمام روز پایش باشد. او انقدر کفشهای مارک penny loafersاش را پوشید که تهش سوراخ شد!!
 
اظهار نظرات پاریس در مورد مایکل: من واقعا وقتی این حرفهای مردم را می‌شنوم که می‌گویند حرف زدن دختر مایکل واقعا حس مسئولیت و وظیفه شناسی پدر بودن مایکل را القا می‌کند، به مایکل افتخار می‌کنم. پاریس واقعا دختر باهوشی است، البته همه آنها باهوش و بااستعداد هستند. او دختر خیلی شیرینی است و بچه‌ها به خوبی از عهده انجام دادن کارهایشان برمی‌آیند. آنها وقتشان را با پسر عمو و دختر عموهایشان می‌گذرانند و عشق به خانواده همه ما را دور هم جمع کرده است.

بی توجه شدن به اخبار بعد از مرگ مایکل: هفته‌هاست  که اخبار گوش نداده ام. شاید مجبور باشم از سرآشپزم بپرسم، اوباما الان چه کار می‌کند؟ من حتی یک روزنامه هم نخوانده‌ام. الان مهمترین موضوع برایم این است که یکی از اعضای خانواده ام را از دست دادم.
 
می‌دانید، من تا موقعی که کسی ازم نخواهد هیچ وقت برای نگاه کردن به کارهایی که انجام داده ام به عقب برنمی‌گردم.
اما حرفهای مایکل یادم می‌آید که می‌گفت: "تو باید کار کردن را ول کرده و از زندگی لذت ببری. درمورد همه کارهایی که کرده‌ای فکر کن، تمام کارهایی که به آخر رسانده‌ای ... پس هیچ موضوع مهم‌تری از حرفی که بهت زدم پیدا نخواهی کرد."


:: بازدید از این مطلب : 1619
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 28 / 8 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شروین یکتا

شیعه آنلاین: «جیرمن جکسون» برادر «مایکل جکسون» خواننده سرشناس آمریکایی طی اظهاراتی در مورد دین برادر خود گفت: برخی حرف و حدیث‌ها در مورد دین برادرم وجود دارد. باید بگویم «مایکل» هنوز مسلمان نشده بود اما با مسلمان شدن هیچ مخالفتی نداشت و احتمال مسلمان شدنش هم خیلی نزدیک بود.

«جیرمن جکسون» که با رادیو BBC گفتگو می‌کرد، در ادامه افزود: «مایکل» خیلی به دین اسلامی و مسلمانان اعتماد داشت از همین رو تمام محافظانی که برای خود انتخاب کرده بود مسلمان بودند و همه می‌دانند که محافظان باید افرادی مورد اعتماد و مطمئن باشند تا به فرد آسیب نرسانند.

برادر خواننده سرشناس پاپ که خود یک تازه مسلمان شده است، همچنین گفت: «مایکل» کتاب‌های اسلامی زیادی را مطالعه کرده بود. بیشتر این کتاب‌ها از بحرین و عربستان سعودی به دست وی رسیده بود. او در زمینه مطالعه کتب اسلامی، خواننده خوب و ماهری بود.

«جیرمن جکسون» افزود: به نظر من برادرم اگر به دین مبین اسلام می‌گروید، به این زودی‌ها از دنیا نمی‌رفت. دلایل زیادی برای این حرفم دارم که مهمترین آن پذیرفتن دین اسلامی بود زیرا اسلام دین بسیار واضحی است و به تمام پرسش‌های انسان پاسخ می‌دهد. مثلا تو کی هستی و اطرافیان تو در این دنیا چه کسانی هستند و غیره. پاسخ تمام این پرسش‌ها، انسان را به بهتر بودن تغییر می‌دهد.

«جیرمن» در پایان این گفتگو گفت: من خیلی با او حرف زدم تا اینکه او را عانق کردم که به بحرین برود تا در آنجا زندگیش تغییر کند و از مشکلاتی که مانند منجلاب بود، خارج شود. امیدوار بودم که او بتواند با زندگی در کشورهای عربی روز به روز بهتر شود اما متأسفانه با مشکلی که در آنجا به وجود آمد، ناگزیر به آمریکا بازگشت.

 



:: بازدید از این مطلب : 585
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 28 / 8 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شروین یکتا

عکس عاشقانه پرندگان


عکس عشق سگ ها


عکس عشقولاه حیوانات


عکس دوستی اسب های دریایی


عکس لاو گربه ای


عکس خیلی عاشقانه ی شدید!


عکس عشق پنگوئن ها


عکس زن و مرد شیر


عکس عروسی میمون ها


عکس مرغابی های عاشق


عکس گربه ها در تختخواب


عکس عاشقاه حیوان های مختلف


عکس والنتاین حیوانات


عکش عاشقانه گورخر


عکس روز والنتاین پرندگان

نظرات شما عزیزان:



:: بازدید از این مطلب : 379
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 28 / 8 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شروین یکتا

 

بنا بر گزارش بخش خبر بیست و سی شبکه «xyz» در آمریکا ! شخصی در تماس با این شبکه ادعا کرده است که نامش مایکل جکسون بوده و در سلامت کامل به سر می‌برد و عکس‌ها، تصاویر و کلیپ‌هایی که شبکه‌های مختلف جهانی پخش می‌کنند متعلق به اوست. وی همچنین ادعا کرده که هم‌اکنون در یکی از کشورهای آفریقایی سکونت دارد و به زودی به آمریکا خواهد رفت و از کسانی که به دروغ وی را کشتاندند!، شکایت خواهد کرد.

مایکل همچنین در بخشی از اظهارات خود گفت: «برخی از عوامل کارشکن که هم‌اکنون مشغول مرده جلوه دادن من هستند چند سال پیش نیز با مطرح کردن بحث‌های ضداخلاقی و تعرض به بعضی قربانیان کم‌سن از سوی اینجانب، قصد تخریب چهره بنده را داشتند که در همینجا هرگونه اتهام را محکوم کرده و آن را تکذیب می‌کنم.»

این خواننده همچنین با اشاره به یکی از کلیپ‌های خود (تریلر) گفت: «من دو دهه پیش این امر را پیش‌بینی کرده بودم و با ساخت این کلیپ هشدار داده بودم که از داخل گور می‌توانم بیرون بیایم! ولی در آن زمان توجهی به این امر نشده بود» لازم به ذکر است که نزدیک به دو ماه پیش برخی از لابی‌های آپارتاید خبری را مبنی بر فوت این خواننده عنوان کردند و با ارائه تصاویر مبهمی از آمبولانس ! سعی داشتند فرضیه کشته شدن وی را حقیقی جلوه دهند.

در عین حال این گروه با اجرای کنسرتی در لس‌آنجلس و قرار‌دادن تابوتی مفخر سعی داشتند که اذهان عمومی را گمراه کنند که خوشبختانه با هوشیاری مردم این توطئه ناکام ماند. این شبکه تلویزیونی همچنین در پی تحقیقاتی وسیع دریافت که در کل جهان 5 نفر به نام مایکل جکسون وجود دارند که چهار نفر آنها در شاخ آفریقا و یک نفر نیز در آلاسکا سکونت دارند و هیچکدام‌شان حالا حالاها خیال مردن ندارند!

شبکه خبری سی.ان.ان در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۸۸ در خبری فوری ویدئویی پخش کرد که از احتمال زنده بودن مایکل جکسون ستاره موسیقی غرب حکایت دارد.



:: بازدید از این مطلب : 427
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 28 / 8 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شروین یکتا

 

 

از دستاوردهای دیگر او می‌توان به ثبت رکوردهای بیشمار در لیست رکوردهای جهانی گینس، از جمله عنوان "موفق‌ترین سرگرمی ساز تمام دوران...

 
مایکل جوزف جکسن (زادهٔ ۲۹ اوت ۱۹۵۸، درگذشته ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹) موسیقیدان، سرگرمی‌ساز و بازرگان آمریکایی بود. فرزند هفتم خانوادهٔ جکسن، او فعالیت حرفه‌ای خود را در عرصهٔ موسیقی از سن ۱۱ سالگی بعنوان یکی از اعضای گروه جکسن فایو آغاز نمود و در حالی که هنوز عضوی از گروه بود، در سال ۱۹۷۱ کار خود را به عنوان یک تک‌خوان شروع کرد. او را سلطان پاپ می‌نامند، پنج آلبوم از آلبوم‌های استودیویی او جزء پر فروش‌ترین آلبوم‌های جهان هستند: جدا از بقیه، دلهره آور، بد، خطرناک، تاریخ.
 
در اوایل دهه هشتاد میلادی، او به عنوان برترین نماد موسیقی پاپ، و اولین سرگرمی ساز آمریکایی آفریقایی تبار شناخته شد که موج قدرتمند و ساختار شکنی عمیقی را بنیانگذاری نمود، آغاز این موج از شبکهٔ MTV بود. محبوبیت موزیک ویدئوهای او مثل «بیلی جین»، «بزن به چاک» و «Thriller» (دلهره آور)، باعث تحول ساختار موزیک ویدئو به صورت یک فرم هنری و ابزار تبلیغاتی شد، و شبکهٔ تازه تاسیس MTV را به شهرت رساند. در دههٔ نود نیز ویدئوهایی مثل «Black or White» و «Scream»، آثار جکسن را به طور مداوم در لیست برنامه‌های اصلی MTV قرار داد. جکسن با اجراهای روی صحنه و موزیک ویدیوهایش، حرکات تکنیکی پیچیدهٔ رقص مثل روبات و مون واک را به محبوبیت رساند. شیوهٔ منحصر به فرد او در موسیقی و سبک آوازش، تعداد بی‌شماری از هنرمندان هیپ هاپ، پاپ و آر اند بی معاصر را تحت تاثیر قرار داده‌است.
 
او توسط بنیاد و تک آهنگ‌های خیریهٔ خود، و پشتیبانی ۳۹ جنبش خیرخواهانه، میلیون‌ها دلار برای اهداف خیریه وقف یا جمع آوری کرده‌است. با این وجود ابعاد دیگر زندگی شخصی او، همچون ظاهر در حال تغییر و رفتارش، سبب ایجاد جنجال‌های غرض ورزانه‌ای شد که به چهرهٔ مردمی او صدمه زد. او در سال ۱۹۹۳ متهم به سوء استفادهٔ جنسی از کودکان شد. اما پلیس تحقیقات جنایی را به دلیل عدم وجود شواهد کافی متوقف نمود و جکسن هرگز دستگیر نشد. پس از آن او دوبار ازدواج کرد، پدر سه فرزند شد و تمام این‌ها جنجال بیشتری ایجاد نمود. از اوایل دهه نود نگرانی‌هایی دربارهٔ وضعیت سلامتی او وجود دارد و از اواخر دهه نود اخبار ضد و نقیضی در بارهٔ وضعیت مالی این خواننده گزارش می‌شود. در سال ۲۰۰۵ جکسن بدلیل اتهامات بیشتری مربوط به سوء استفادهٔ جنسی و چند اتهام دیگر محاکمه و تبرئه شد.
 
 
او جزو تعداد معدودی از هنرمندان است که برای بار دوم به تالار مشاهیر راک اند رول راه یافته‌است. از دستاوردهای دیگر او می‌توان به ثبت رکوردهای بیشمار در لیست رکوردهای جهانی گینس، از جمله عنوان "موفق‌ترین سرگرمی ساز تمام دوران هاً، ۱۳ جایزهٔ گرمی، ۱۳ تک آهنگ شمارهٔ یک سولو__ بیشتر از هر هنرمند مرد دیگری از زمان پایه گذاری جدول صد اثر برترــــ و فروش بیش از ۷۵۰ میلیون واحد در سراسر جهان اشاره کرد. در صنعت موسیقی جایزه‌ای نمانده که جکسن به خانه نبرده باشد. همچنین او یک تاجر بسیار زیرک است، بسیاری او را یک نابغه در تجارت توصیف کرده‌اند و هیچ هنرمندی از نظر وسعت توانایی کنترل امور مالی و تجاری با او قابل مقایسه نیست. تقریبا چهار دهه‌است که کنکاش‌های بسیار موشکافانه در زندگی خصوصی جکسن همراه با دوران فعالیت درخشانش، او را جزئی از فرهنگ مردمی کرده‌است. او به عنوان یکی از مشهورترین مردان جهان شناخته می‌شد.
 
او در روز ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹، به ایست قلبی دچار شد و به کما فرو رفت. او به سرعت به بیمارستان انتقال یافت اما با وجود تلاش تیم پزشکی برای بازگرداندن تنفس او، درگذشت.

سبک موسیقی
سوژه‌ها و سبک ها
استیو هوآی از ال موزیک (All Music)، بیان می‌کند که توانایی و استعدادهای فراوان جکسن، او را قادر به تجربهٔ سوژه‌ها و سبک‌های گوناگونی در طول دوران کاری سولوی (تک خوان) خود کرده ‌است. به عنوان یک موسیقیدان، او از سبک دنس (سبک رقص) و بلد‌های (سبک عاشقانه یا احساس گرا) موتاون، به سبک نیو جک سوینگ (new jack swing ــ سبک ترکیب ار اند بی و سول و رپ) با مایه‌های تکنو، و بعد به ترکیب تمام این‌ها با ریتمهای سبک فانک و گیتار هارد راک پرداخته‌است. برخلاف بسیاری از هنرمندان، جکسن آهنگ‌های خود را روی کاغذ نمی‌آورد. بلکه آن‌ها را داخل یک دستگاه ضبط صوت دیکته می‌کند؛ هنگام ضبط، او آهنگ را از حفظ می‌خواند. تعدادی از منتقدان بیان کرده‌اند که، Off the Wall، ترکیبی از بلدهای فانک، دیسکوـ پاپ، سول، راک ملایم، جاز و پاپ است. مثال‌های مهم عبارتند از: بلد «She's out of My Life» و دو ملودی دیسکو، «Workin' Day and Night» و «Get on the Floor». طبق نظر هوآی، Thriller نقاط قوت Off the Wall را قوی تر و خالص تر کرد؛ قطعات دنس و راک جسارت آمیزترند، در حالی که ملودی‌های پاپ و بلدها، ملایم تر و روح‌انگیزتر هستند. قطعات برجسته عبارتند از: بلد هاً Human Nature، The Lady in My Life و The Girl Is Mine، قطعات فانک: Billie Jean،Wanna Be Startin' Somethin و آهنگ‌های تنظیم شده به سبک دیسکو:  Baby Be Mineو . Pretty Young Thingبا Thriller، کریستوفر کانلی از مجلهٔ رولینگ استون اظهار کرد که، جکسن پیوستگی طولانی مدتش را با تم پس زمینه‌ای پارانویا (وهم گرایی)، و خیالات تیره و تارتر گسترش داده ‌است. استفن ارلوین از ال موزیک اشاره کرد که، این گرایش در آهنگ های «Billie Jean» و «Wanna Be Startin' Somethin'» مشهود است. در«Billie Jean» جکسن دربارهٔ یک طرفدار سمج می‌خواند، که ادعا می‌کند جکسن پدر فرزند اوست. در «Wanna Be Startin' Somethin» او برعلیه شایعات و رسانه‌ها صحبت می‌کند. «Beat It»، آهنگ راک ضد خشونت خیابانی، ادای احترامی به تاتر موزیکال وست ساید استوری بود و طبق گفتهٔ هوآی، اولین آهنگ راک تحول آفرین جکسن شد. هوآی همچنین اشاره کرد که، قطعهٔ همنام با عنوان آلبوم، «Thriller»، آغازگر ابراز علاقهٔ جکسن به موضوعات فراطبیعی است. بحثی که او در سال‌های بعد بارها به آن پرداخت. او در این آهنگ، از جلوه‌های صوتی سینمایی، موتیف‌های فیلم‌های وحشت و حقه‌های آوازی برای القای حس خطر در کارش استفاده کرد. در ۱۹۸۵، جکسن آهنگ حماسی «We Are the World» را برای اهداف خیرخواهانه نوشت. موضوعات بشردوستانه بعدها جزء هستهٔ مرکزی زندگی و موسیقی او شدند.
 
 
در Bad، ایدهٔ جکسن حول محور عاشق طعمه جو، در آهنگ راک «Dirty Diana» دیده می‌شود. اولین تک آهنگ، «I Just Can't Stop Loving You» یک آهنگ عاشقانهٔ سنتی، در حالی که «Man in the Mirror» یک بلد حماسی دربارهٔ اقرار و چاره جویی بود و در سطح بالاتری نسبت به کار قبلی او «We Are the World» قرار داشت. «Smooth Criminal» (مجرم زیرک) ، روایت یک هجوم خونبار، تجاوز و شاید قتل است. او در این آهنگ، از صدای طبل‌های دیجیتالی، خطوط بم ساخته شده توسط کیبورد، المنت‌های سازهای ضربی و صدای تپش قلب خودش، برای ارائهٔ تاثیر نافذ یک قلب تپنده، استفاده نمود.
 
 
استفن ارلوین از ال موزیک، اظهار می‌کند که، Dangerous جکسن را به صورت یک فرد کاملا متناقض نشان می‌دهد. او توضیح می‌دهد که، این آلبوم متفاوت‌تر و متنوع تر از آلبوم قبلی او Bad است. بطوری که، مخاطب حرفه‌ای را مورد توجه قرار می‌دهد، اما با قطعات حماسی نظیر «دنیا رو شفا بدهHeal the World» برای مخاطب سطح متوسط نیز جذاب است. نیمهٔ اول آلبوم، به سبک نیو جک سوینگ پرداخته‌است و شامل قطعات «Jam» و «Remember the Time» است. در آهنگ «Black or White»، جکسن از المنت‌های هارد راک استفاده می‌کند. در این آلبوم، جکسن برای اولین بار ناهنجاری‌های اجتماعی را جزء موضوعات اصلی قرار می‌دهد، برای مثال، «Why You Wanna Trip on Me» برعلیه گرسنگی جهانی، ایدز، بی‌خانمانی، سوء استفاده از داروها و مواد مخدر اعتراض می‌کند. Dangerous حاوی تلاش‌هایی دربارهٔ تمایلات جنسی، مثل «In the Closet» (پشت درهای بسته) است. آهنگ عشقی دربارهٔ میل و انکار، ریسک و خوددار بودن، زهد و ارتباط، خلوت و افشاء. قطعهٔ همنام با عنوان آلبوم، ادامه‌ای است بر موضوع عاشق طعمه جو و میل مفرط. نیمهٔ دوم شامل آهنگ‌های حماسی پاپ ـ گاسپل درون گرا، مانند «Will You Be There»، «Heal the World» و «Keep the Faith» است. در این آهنگ ها، جکسن سرانجام لب به سخن دربارهٔ برخی دلمشغولی‌ها و نگرانی‌های شخصی‌اش باز می‌کند. در بلد «Gone Too Soon»، جکسن به دوستش رایان وایت، و افرادی که بر اثر بداقبالی مبتلا به ایدز شده اند، ادای احترام می‌نماید.

HIStory
، فضایی از وهم و سوء ظن خلق می‌کند. این آلبوم، بر روی سختی‌ها و جنجال‌های علنی که جکسن قبل از تولید این آلبوم درگیرشان شد تمرکز می‌کند. در تلاشهای نیو جک سوینگ ـ فانک ـ راک «Scream» و «Tabloid Junkie»همراه با بلد ار اند بی «You Are Not Alone»، جکسن آثار تلافی جویانه ای، برعلیه بی‌عدالتی و انزوایی که احساس می‌کند می‌سازد و بیشتر خشمش را به سوی رسانه‌ها نشانه می‌گیرد. در بلد درون گرا «Stranger in Moscow» (غریبه در مسکو)، جکسن غم خود را به خاطر «سقوط از شوکت» ابراز می‌کند، در حالی که آهنگ‌هایی مثل «Earth Song» (ترانهٔ زمین)، "Childhood" (کودکی)، Little Susie (سوزی کوچولو) و Smile ( لبخند)، همه قطعات پاپ اپرایی هستند. در قطعهٔ ".D.S"، جکسن یک حملهٔ لفظی بر علیه تام اسندن آغاز کرد. او اسندن را به عنوان یک ضد اجتماع سفیدپرست که می‌خواهد "منو به چنگ بیاره، زنده یا مرده«" توصیف می‌کند. اسندن در مورد آهنگ گفت، «من ـــ بهتره بگیم ـــ بهش افتخار ندادم آهنگشو بشنوم، اما بهم گفته شده که آهنگ با صدای شلیک گلوله تموم می‌شه».
 
 
در تولید آلبوم Invincible، جکسن طی برنامهٔ کاری سنگینی با تولید کننده ،رادنی جرکینز، کار کرد. این آلبوم از قطعات سول مدرنی مثل «Cry» و «The Lost Children» (بچه های گم شده) و بلدهایی مثل "Speechless" (بی کلام)، «Break of Dawn» (سپیده دم) و «Butterflies» و قطعاتی که ترکیبی از سبک‌های هیپ هاپ، پاپ و رپ، مانند ،2000 وات،  Heartbreaker و Invincible (تسخیرناپذیر) تشکیل شده‌است.

مرام و تاثیر
در ۱۹۸۴، نام جکسن بطور رسمی در قدمگاه مشاهیر هالیوود ثبت شد. جکسن اثر برجسته‌ای بر موسیقی و فرهنگ سراسر جهان گذاشته‌است. او در آمریکا تبعیض‌های نژادی را فرو پاشید، هنر موزیک ویدئو را متحول کرد، و راه را برای موسیقی پاپ مدرن هموار نمود. فعالیت‌های کاری، صوت یکتای موسیقایی و سبک آوازی جکسن، هنرمندان هیپ ـ هاپ، پاپ و آر اند بی‌بیشماری را تحت تاثیر قرار داده‌است. هنرمندانی مثل ماریا کری، آشر، بریتنی اسپیرز، جاستین تیمبرلک و آر. کلی. جکسن برای بیشتر دوران کاریش، توسط موسیقی و فعالیت‌های بشر دوستانه، تاثیر «بی مانندی» بر روی نسل جوان در سطح جهان گذاشته‌است.
 
 
او افتخارات و جوایز بیشماری در طول فعالیت کاری اش دریافت کرده است، از جمله، «موفق‌ترین هنرمند مرد پاپ هزاره» از جوایز جهانی موسیقی، «هنرمند قرن» از جوایز موسیقی آمریکا، و «هنرمند پاپ هزاره» از جوایز بمبی. او دوبار به تالار مشاهیر راک اند رول فرا خوانده شده است، یکبار به عنوان عضوی از گروه جکسن فایو در ۱۹۹۷ و بعدا بعنوان یک هنرمند سولو در ۲۰۰۱. جکسن به تالار مشاهیر آهنگ سازان نیز در ۲۰۰۲ فرا خوانده شد. جوایز او عبارتند از، تعداد بسیار زیادی رکورد جهانی گینس (۸ تا فقط در ۲۰۰۶)، ۱۳ جایزه گرمی، ۱۳ تک آهنگ برتر ــــ بیش از هر هنرمند مرد دیگری بعد از پایه گذاری جدول ۱۰۰ اثر برترــــ و فروش ۷۵۰ میلیون واحد (دیسک) در سراسر جهان.
 
او با این مشخصه شناخته می‌شود، «یک رب النوع توقف ناپذیر، که تمام ابزار را برای فتح جداول ـ اینطور که نمایان است ــ به ارادهٔ خود در اختیار دارد: صدایی که بلافاصله خود را نشان می‌دهد، حرکات رقص که چشم را خیره می‌کند، استعدادها و قابلیت‌های موسیقایی حیرت انگیز، و محبوبیت و قدرت بسیار بسیار زیاد یک ستاره». در میانهٔ دههٔ هشتاد، مجلهٔ تایم جکسون را «داغ ترین پدیدهٔ فردی از زمان الویس پرسلی» توصیف کرد. در شرف ورود به ۱۹۹۰، ونیتی فر جکسن را مردمی‌ترین هنرمند در تاریخ نمایش دانست. تام آتلی نویسندهٔ دیلی تلگراف، او را یک «شخصیت فوق العاده مهم درتاریخ فرهنگ مردمی» و یک «نابغه» نامید. کل در آمدهای او در طول زندگی‌اش، از سهمش از سود کارهای سولو و موزیک ویدئو ها، درآمد کنسرت ها، و مشارکت یا موافقت ها، ۵۰۰ میلیون دلار تخمین زده شده‌است. در ۲۰۰۶ اعلام شد که جکسن در طول زندگی اش بیش از ۳۰۰ میلیون دلار وقف خیریه نموده‌است. برخی تحلیل گران عقیده دارند که انحصارات او از کاتالوگ‌های موسیقی می‌تواند میلیاردها دلار ارزش داشته باشد. دوران کاری موفقیت آمیز جکسن، او را برای تقریبا چهار دهه بخشی از فرهنگ مردمی کرده ‌است. در سال‌های اخیر او به عنوان یکی از معروف‌ترین مردان جهان شناخته شده‌است.
 
کاتالوگ آلبوم‌ها
• ۱۹۷۲: Got to Be There (باید برسم اونجا)
• ۱۹۷۲: Ben (بن (آلبوم))
• ۱۹۷۳: Music & Me (موسیقی و من (آلبوم))
• ۱۹۷۵: Forever، Michael (مایکل ،برای همیشه (آلبوم))
• ۱۹۷۹: Off the Wall (جدا از بقیه)
• ۱۹۸۲: Thriller (دلهره آور)
• ۱۹۸۷: Bad بد
• ۱۹۹۱: Dangerous (خطرناک)
• ۱۹۹۵: HIStory ( تاریخ)
• ۲۰۰۱: Invincible (تسخیرناپذیر)
 



:: بازدید از این مطلب : 543
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 28 / 8 / 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد